رسم و رسوم عروسی کردن دراسبفروشان
ارسال شده توسط یوسف آهنگر اسبفروشانی در 86/12/29:: 1:42 عصردر زمانهای قدیم مادر و یا عمه یا یکی از نزدیکان آقا پسردر جاهای عمومی ـ مسجد ـ عروسی ـدختری را میپسندیدند و بعد از آنکه پسر را در جریان امر قرار دادند روزی را تعیین میکردند بهخواستگاری دختر بروند. خواستگاری هم عموما در مواقع عصر انجام میگرفت. شخصی را بنام ایلچیبه خانه عروس میفرستند بعد از چندی که در خانه نشستند یکی از افراد که از دیگران زرنگتر و پرروتربود سر سخن را باز میکند و هدف را بیان میکند بعد از چند مدتی او را به اتاق دعوت میکردند(عروس) در حالیکه نگران و ترس او را فراگرفته وارد اتاق میشد دربعضی موارد اتفاق میافتد کهشربت و چای را به زمین و یا لباس مهمانان میریخت و بعد ازچند روزی یک نفر دوباره بخانه دختر مراجعه مینماید و اگر مورد موافقت قرار گرفت خانواده پسر رادر جریان امر قرار میدهد.
وقتی خانواده دختر با ازدواج دخترشان موافقت کردند شخصی را تعیین میکردند برای تعیین مهریهدر خانه دختر جمع میشوند چند نفر از خانواده دختر و چند نفر از خانواده پسربه خانه دختر میروندو پس از صرف شام تعیین مهریه مسایلی را مطرح میکنند وقتی مورد موافقت قرار گرفت کله قندی را ازطرف خانواده داماد به همراه خود میآورند آن را خرد میکنند.
روزی که تعیین کرده بودند عدهای از خانواده دختر و عدهای هم ازخانواده پسر در خانه دختر جمع میشوند قبلا که مهریه را تعیین کرده بودند در آن مجلس مینشستندبعد از آنکه مقداری صحبت میشود ملای محضر وارد مجلس میشود و پس از نوشتن دفتر و امضا دفترتوسط شهود و خود آقا داماد که در اتاقی دیگر حضور دارد دفتر را امضا میکند بعد ملا دفتر را برمیداردو وارد اتاق خانمها میشود. بعد از آنکه عروس و جواب بلی از او شنید از او هم امضا میگرفت بعد ازمدتی دفتر را برمیداشت وارد مجلس میشد و سکوت مجلس را میشکست و شیرینی را که به همراهخود بردند آن را میخورند و ملا هم صیغه عقد را خوانده و بدین ترتیب دختر خانم زن دائمی آقا پسرمیشود و مهمانان با گفتن مبارک باد خداحافظی میکردند و میرفتند
پارچه بران ( پالتار کسمه )
پس از چندی روزی را تعیین میکردند و در آن روز عدهای از خانواده آقا داماد و عدهای هم ازخانواده عروس خانم به بازار میرفتند برای عروس خانم و سایر افراد خانواده خرید میکنند. خانوادهعروس نیز برای آقا داماد پارچه ـ کت و شلوار میخریدند این پارچهها را طی تشریفاتی درون خونچههاگذاشته به خانه عروس خانم میفرستادند .
حنابندان (حنا آغشامی)
همچنین روزی را تعیین میکردند و شب آن روز خانمها در خانه عروس خانم و آقایان هم در خانهآقا داماد دور هم جمع میشوند و تا صبح بیدار میماندند و به رقص و پایکوبی میپردازند و خانمها همدر خانه دختر جشن میگیرند. در نیمههای شب از نزدیکان عروس خانم دست و پای او را با حنا زینتمیدادند و آقایان هم در خانه داماد به چنین کاری دست میزدند. بزرگترها در ساعات اولیه شب پس ازخوردن شیرینی و چای خداحافظی کرده و خانه را به جوانان میسپردند تا آنها بدون خجالت و با خیالآسوده حاضر به جشن و پاکوبی بپردازند. افراد شوخ طبع با حرکات و گفتههای خود مردم رامیخنداندند . و حضور عاشقها در مجلس باعث میشد تا زینت خاصی به آن بدهد و این هم بستگی بهاقتصاد خانواده داشت
بردن عروس خانوم ( گلین گلمه )
عروس خانم از پدر ومادر و سایر اعضای خانواده خود خداحافظی کرده و راهی خانه شوهرمیشود. در زمانهای قدیم ماشین وجود نداشت و عروس خانم را با پای پیاده به خانه شوهر میبردند وتعدادی از همراهان عروس خانم او را تا خانه شوهر همراهی میکنند و آتشی که در پشت بام روشنمیکنند آقا داماد به پشت بام میرود و سیبهایی را که در دست دارد آنها را بطرف عروس خانم پرتابمیکنند و جوانان سعی میکنند که یکی از این سیبها را بعنوان تبریک و شادی بدست آورند. همچنینمقداری پول خرد و شیرینی که جمع کرده بودند آنها را هم به سر عروس خانم میریزند و هر کدام ازجوانان سعی میکنند آنها را بگیرند چون تبرک دارد. بعد بهرقص و پاکوبی مشغول میشدند. برادر کوچک آقا داماد با یکی از افراد فامیل شالی را که قبلا آماده کردهبود به پیش عروس خانم رفته و آن را به دور کمر عروس خانم میبندد هنگامیکه کمر عروس را پدرشوهر یا برادر کوچک شوهر میبندد عروس را میخواهند به خانه داماد ببرند. بایاتیهای زیر را در روزپاتخت (بندی تخت) میخوانند. (البته این مرسم وسایر مراسم عروسی مفصل برگزار می شد
گلین گلین قیز گلیناینجی لرین دوز گلین
ئیدی اوغلان ایستهرمآچیلان آیدا گلین